با راهاندازی سامانه رسیدگی به شکایات از اورژانس، همه مردم و خبرنگاران شما را زیر ذرهبین میگذارند و اگر خطایی در کار شما باشد، مچ شما را میگیرند.»اینها بخشی از سخنان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مراسم افتتاح سامانه رسیدگی به شکایات از اورژانس در سال89 است.
این اظهارنظرها آن هم از سوی بالاترین مقام در وزارتخانهای که بهطور مستقیم متولی نظارت بر عملکرد اورژانس بیمارستانهاست، خود مؤید این مطلب است که وضعیت اورژانس بیمارستانها مطلوب نیست، بهطوری که راهاندازی سامانه رسیدگی به شکایات از اورژانس و مهلت و هشدار و اخطار هم نتوانسته است از نارضایتی مردم از وضعیت اورژانسهای بیمارستانی بکاهد.
تماسهای تلفنی برخی از مردم به همشهری و گلایههای آنها از وضعیت اورژانسهای بیمارستانی، خبرنگار گروه دانش و سلامت همشهری را بر آن داشت که به تهیه یک گزارش میدانی در این زمینه اقدام کند و برای تهیه نخستین گزارش، سری به اورژانس بیمارستان میلاد بزند، چرا که خانم وزیر هم از رسانهها خواسته بود که اورژانس بیمارستانها را زیر ذرهبین بگذارند!
اورژانس بیمارستان میلاد
وارد بخش اورژانس بیمارستان میلاد شدم در بدو ورود، بیماران مضطرب و همراهان مضطربتر از آنها، فضای سنگینی را برایم رقم زد. با دیدن قیافههای نگران و خسته و مضطرب مردم در اورژانس خدا را شکر کردم که فعلا سالم هستم و سر و کاری با بیمارستان و اورژانس و تخت بیمارستان ندارم.
نگرانی یک همراه بیمار توجهم را جلب کرد. خودم را معرفی کردم و با نشان دادن کارت خبرنگاری از دختر جوان خواستم که درصورت تمایل صحبت کند. او گرچه بهدلیل بستری بودن مادرش از عنوان نامش خودداری کرد اما از من خواست که گفتههایش را بنویسم. او در حالی که به مادرش اشاره میکرد و غم و اندوه و اشک پنهان در چهره داشت، گفت: مادرم سنگ کیسه صفرا دارد و باید سریع عمل شود اما درحالی که وضعیت خوبی ندارد و یک هفته قبل از عید نیز مراجعه کردهایم، هنوز پزشکی مادرم را معاینه نکرده است.پرسنل پاسخگو نیستند.
یک همراه بیمار پس از آنکه متوجه شد که خبرنگار هستم، خودش را به من رساند و گفت: بیمار ما سردش بود اما یک پتو به ما ندادند. اینجا امکانات متناسب با نیاز بیماران نیست. به وزیر بگویید چرا رسیدگی نمیکنند.درحالی که بهدنبال مسئول بخش و یا کسی که بتواند پاسخگو باشد، بودم، مشاهده مرد سالمندی خارج از محیط اورژانس و روی یک تخت توجهم را جلب کرد. درحالی که به سختی سخن میگفت، دلیل مراجعه او را پرسیدم. او گفت: مشکل کلیه دارم اما ظاهرا پزشک نیست. پسرم بیشتر در جریان است اما همین قدر بگویم که از صبح در راهرو روی تخت خوابیدهام.
در چند روزی که از زمان تهیه این گزارش تا انتشار آن طول کشید، مردی که بهشدت عصبانی و ناراحت بود و در چند روز قبل فرزند یکساله خود را از دست داده بود، در یک تماس تلفنی گفت: فرزندم بهشدت مریض بود. به اورژانس بیمارستان مراجعه کردم اما پزشک او را معاینه درست و حسابی نکرد. حال فرزندم بدتر شد. به مرکز طبی کودکان مراجعه کردم اما متاسفانه آنها گفتند فرصت طلایی درمان فرزند شما تمام شده است. فرزند من در کمال ناباوری فوت شد، چه کسی جوابگوست؟ متأثر شدم. چیزی نمیتوانم بنویسم جز آنکه به وزیر بگویم:خانم وزیر، من حتی ذرهبین هم دست نگرفته بودم. اگر ذرهبین داشتم، چه میشد؟
ممانعت از گفتوگوی خبرنگار همشهری با مردم!
درحالی که برای تهیه گزارش با بیماران صحبت میکردم، خانمی با برخوردی نهچندان محترمانه گفت شما اینجا چهکار میکنید و چرا با همراهان صحبت میکنید؟ خودم را معرفی کردم و وی گفت که باید با حراست هماهنگ کنم. به او گفتم برای حل مشکلات مردم حاضرم پاسخگوی حراست یا هر مقام بالایی از بیمارستان باشم. کارتم را به او نشان دادم و مانند یک مجرم(!) بهدنبالش رفتم.
او مرا تحویل رئیس بخش اورژانس بیمارستان داد. رئیس اورژانس با برخورد بسیار محترمانه از من خواست که با او به طبقه بالای بیمارستان-جایی که مسئولان روابط عمومی هستند- بروم. به او گفتم که گزارش من یک گزارش میدانی است و در عرف روزنامهنگاری برای تهیه یک گزارش میدانی نیاز به هماهنگی با روابط عمومی نیست. درهرحال من را به طبقه بالا بردند و منتظر مسئول روابط عمومی نشستیم.
در این بین رئیس اورژانس وقتی گفتههای مردم را از زبان من شنید، شروع به پاسخگویی کرد اما هنوز چند کلمهای نگفته بودم که آقایی که خود را کارشناس روابط عمومی معرفی کرد، از رئیس اورژانس خواست که با من مصاحبه نکند. بهتر بگویم که او را به بیرون از اتاق فراخواند و هرچه منتظر ماندم رئیس اورژانس که حرفهای زیادی برای گفتن داشت، دیگر نیامد.وقتی علت را جویا شدم، کارشناس روابط عمومی به من گفت: شما کار غیراخلاقی انجام دادهاید و نباید بدون هماهنگی با مردم صحبت میکردید و....منتظر مسئول روابط عمومی نشستم. کارتم را با احترام به او نیز نشان دادم. وی در پاسخ به سؤال من که چرا به رئیس اورژانس که تمایل داشت صحبت کند، اجازه مصاحبه داده نشده گفت: برای مصاحبه باید هماهنگ شود.
درهرحال، قرار شد که من همان مشاهدات و صحبتهای چند مریض را قبل از گیر افتادن، ننویسم و آنها هماهنگ کنند که یک روز دیگر بتوانم هم با مردم و هم با مسئولان به گفتوگو بنشینم اما با گذشت تقریبا 2هفته از آنروز هیچ تماسی با من گرفته نشد.
قانون مطبوعات فقط برای برخورد با مطبوعات نیست.
البته متاسفانه طی سالهای گذشته از این قانون تنها برای تذکر به مطبوعات استفاده شده است؛ چرا که هیچگاه هیچ رسانهای معترض مسئولان نشده و از آنها بابت عدمپاسخگویی به خبرنگاران یا ممانعت آنها از کار رسانهای شکایت نکرده است. فصل سوم قانون مطبوعات به حقوق مطبوعات اختصاص داده شده و در ماده سوم آن تاکید شده: مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پیشنهادها، توضیحات مردم و مسئولین را با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درج کنند و به اطلاع عموم برسانند.
ماده 5 همین قانون تصریح میکند: کسب و انتشار اخبار داخلی و خارجی که بهمنظور افزایش آگاهی عمومی و حفظ مصالح جامعه باشد، با رعایت این قانون حق قانونی مطبوعات است. تبصره یک همین ماده میگوید: متخلف از مواد (4) و (5) به شرط داشتن شاکی به حکم دادگاه به انفصال خدمت از 6ماه تا 2سال و درصورت تکرار بهانفصال دائم از خدمات دولتی محکوم خواهد شد. اکنون یک مسئول روابط عمومی بهخود حق داده مانع انجام وظیفه کاری یک خبرنگار شود. آیا گفتوگو با مردم و انعکاس مشکلات و انتقادات آنها نیز نیاز به مجوز از مقامات مسئول دارد؟